صفحه در حال بارگذاری است! لطفا کمی صبر کنید...
نمی دونم چرا دلم گرفتست ولی شاید نمی خوام به خودم بقبولونم که از خودم خسته شدم.از کارام واشتباهام و... واسه همینم فکر کردم که واسم بهتره که دیگه حرف فقط نزنم اگر مرد عملم ژس باید یه جایی یه زمانی بالاخره به خودم و به اونایی که روم حساب باز کردن ثابت کنم که میتونم.
خودم میدونم که می تونم یعنی حتما می تونم واسه همینم از فردا که تا 30 رقیقه دیگه شروع میشه باید تصمیم های قشنگی که همیشه دوست دارم بهشون برسم رو عملی کنم.از فردا مثل بچه های خوب درسم رو می خونم کارام رو قبل از اینکه انجام بدم روشون فکر می کنم که با کارام و حرفام دیگه کسی رو از دست خودم ناراحت نکنم.
خدایا کمکم کن که روز 5 مهر امسال واقعا همون شروعی باشه که منو از این خواب غفلتم بیدار میکنه.دیگه این بار می خوام شروع کنم خدایا کمکم کن
واقعا خسته شدم.شاید یه مدت کسی نتونه منو تحمل کنه ولی خودمم نمی دونم باید چه کار کنم.شاید اگر برای هدفام تلاش کنم خوب شم
کمکم کن.....